گرچه از فاصله ماه به من دور تری
ولی انگار همینجا و همین دور و بری
ماه میتابد و انگار تویی میخندی
یاد آید که انگار تویی میگذری
لحظه لحظه ، دم به دم ، ساعت به ساعت خواهمت
گر خوشم یا ناخوشم ، در هر دو حالت خواهمت
گر زبانم را به جرم خواستنت بیرون کشند
در ان زمان ای یار ، من با اشاره خواهمت . . .
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم . . .
اگر خنجر زنی بر من ز رویت رو نگردانم
که من دیوانه عشقم ، ز خنجر دست بر ندارم . . .
بیا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با من
خدا عاشقان را غم مده ، شکرانه اش با من . . .
اگر بودی دلم رسوا نمیشد
دوباره پشم من دریا نمیشد
اگر بودی نگاه بی پناهم
میان مردمان تنها نمیشد . .
رفته است به راهی که بر نمیگردد باز
خوبترین پرنده خوش آواز
ای کاش ندیده بودمش از آغاز
یا بود مسیر تماشایش باز . . .
لحظه پاک نیایش دارم از خدا یه خواهش
بر سر دل های سوخته بکشد دست نوازش . . .
------------------------------------
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شده
از عاشقی تباهی ، از زندگی مصیبت
------------------------------------------
از دوستی شکست و از سادگی خیانت . . .
به نام خدا خالق انسان ، به نام انسان خالق غم ها
به نام غمها به وجد آورنده اشک ها ، به نام اشک تسکین دهنده قلبها
به نام قلب ها ایجادگر عشق ، و به نام عشق زیباترین خطای انسان